روش های عمده اکتشاف

برخي از خصوصيات ويژه باريت از قبيل وزن مخصوص بسيار، رخهاي مشخص و قابليت انحلال پايين موجب شناسايي آن از ساير كانيها مي شود. در واقع مي توان گفت پي جويي و اكتشاف ذخاير باريت بر اساس همين خواص فيزيكي و شيميايي آن استوار است.

قدم نخست در اكتشاف ذخاير باريت، استفاده از نقشه هاي توپوگرافي، نقشه هاي زمين شناسي و عكسهاي هوايي مي باشد. پس از شناخت اوليه موقعيت و گسترش سطحي ذخيره، عمليات روبرداري به صورت ترانشه هاي اکتشافي براي پي بردن به طول و ضخامت ماده معدني و عمليات مغزه گيري انجام مي شود. لازم به ذكر است كه براي صرفه جويي در هزينه هاي اكتشافي و به دست آوردن بيشترين اطلاعات سطحي و عمقي، بايد نوع تمركز ماده معدني و منشاء احتمالي آن تخمين زده شود. پس از اين مرحله، براي پي بردن به اقتصادي بودن يا نبودن ذخيره آزمايشات كاني شناسي و شيميايي انجام مي گيرد تا درصد خلوص ماده معدني و عناصر مفيد يا مضر همراه با آن مشخص گردد. حفاريهاي عميق تر، بعد از پي بردن به اقتصادي بودن ذخيره انجام مي گيرد.
بنابراين اصول اكتشاف اين ماده معدني شامل سه مرحله نمونه برداري، تجريه و اندازه گيري شاخص هاي مورد نظر مي باشد. پس از انجام اين مراحل، مناطقي كه ماده معدني مناسبي ندارد حذف كرده و به محاسبه و تعيين ذخيره و رسم منحنيهاي نقاط هم عيار پرداخته مي شود که عيار هم ارز وزن مخصوص ماده معدني مي باشد.
براي محاسبه و تعيين ذخاير باريت، عيار متوسط را در حجم و وزن مخصوص متوسط ماده معدني هر قطعه (بلوك)، ضرب مي كنيم. از جمع ذخاير اين بلوكها، كل ذخيره ماده معدني به دست مي آيد (روش كريکينگ). اين روش در كانسارهايي كه كاني سازي در قسمتهاي مختلف تغيير مي كند بهترين روش بوده و با تقسيم ذخيره به چند ضلعي هاي مشابه انجام مي گيرد. در مواردي كه گمانه ها پراكنده و فاصله آنها از هم زياد باشد، روش را به نام كريگينگ ناپيوسته و در حالت عكس، آن را كريگينگ پيوسته مي خوانند.
پس از انجام بررسيهاي سطحي و تجزيه شيمايي نمونه هاي عمقي، عيار ماده معدني با كيفيت مناسب و علاوه بر آن ضخامتي كه در آن عيار ثابت در نظر گرفته مي شود، مشخص شده و پس از آن كانسار به بلوكهاي متفاوتي از نظر كيفيت تقسيم مي گردد.

پس از بدست آوردن عيار ماده معدني، منحنيهاي هم عيار بر منباي كيفيت ذخيره، برروي نقشه هاي توپوگرافي و زمين شناسي منطقه منتقل مي شود. در خاتمه با شناخت ابعاد كانسارو كيفيت هر بخش، مي توان عيار متوسط كانسار و به دنبال آن ذخيره كانسار را محاسبه كرد.

استفاده از روشهاي ژئوفيزيكي در شناسايي كانسارهاي باريت: در روش ثقل سنجي، شتاب جاذبه زمين را در نقاط مختلف منطقه مورد مطالعه و اندازه گيري قرار داده و در نقشه ناحيه ثبت مي كنند. با توجه به اينكه وزن مخصوص سنگهاي موجود در زيرپوسته زمين، در شتاب ثقل مؤثر است، بررسي اختلاف شتاب جاذبه در نقاط مختلف، وزن مخصوص مواد را در زير سطح زمين، مشخص و تا حدودي جنس آنها تشخيص داده مي شود. آنچه كه در مورد معيارهاي ژئوفيزيكي بايد در نظر داشت، اين است كه بسياري از ناهنجاري هاي ژئوفيزيكي قابل اعتماد نبوده و دليلي براي وجود كانسار يا ساختمان مورد نظر نيستند، بنابراين بايد اطلاعات حاصل از داده هاي ژئوفيزيكي را با شواهد زمين شناسي و سطحي موجود تلفيق كرد.
با استفاده از مشخصه هايي كه مواد معدني و كانسار هاي مختلف در تصويرهاي ماهواره اي نشان مي دهند، مي توان اطلاعات زيادي را در مورد نوع كانسار و سنگ ميزبان به دست آورد. تغييرات رنگ در تصاوير ماهواره اي مي تواند در اثر عوامل مختلفي مانند هوازدگي سنگهاي پوسته زمين، انواع پوشش گياهي، تركيب سنگ شناسي سطح فوقاني پوسته زمين و يا عوارض طبيعي روي داده در سطح زمين باشد.
برخي از ماهواره ها مجهز به دستگاه تشخيص پوشش طيفي گرمايي مادون قرمز بوده و براي تشخيص مناطق دگرسان شده و تفكيك ليتولوژي بسيار مناسب مي باشند. با استفاده از اينگونه ماهواره ها مي توان به وجود ذخاير باريت در سطح زمين پي برد.